شعر در مورد بی معرفتی دوستان
شعر در مورد بی معرفتی دوستان,شعر در مورد بی معرفتی دوست,شعر درباره بی معرفتی دوستان,شعر درباره بی معرفتی دوست,شعر در مورد بی وفایی دوستان,شعری در مورد بی معرفتی دوست,شعر درباره بی وفایی دوستان,شعر در مورد بی معرفتی رفیق,شعر در مورد بی وفایی رفیق,شعر درباره ی بی معرفتی دوست,شعر در مورد بی وفایی دوست,شعر در مورد بیوفایی دوست,شعر در وصف بی معرفتی دوست,شعر در وصف بی وفایی رفیق,شعر بی معرفتی دوستان,شعر بی معرفتی دوست,شعر بی معرفتی دوست,شعر درباره بی معرفتی دوستان,شعر در مورد بی معرفتی دوستان,شعر از بی معرفتی دوست,شعر درباره بی معرفتی دوست,شعر های بی معرفتی دوست,اشعار بی معرفتی دوست,شعر درمورد بی وفایی دوستان,شعر بی معرفتی رفیق,شعر در مورد بی معرفتی دوست,شعر بی وفایی دوست,شعر بی وفایی دوستان,شعر در مورد بی وفایی دوست,شعر درباره بی وفایی دوستان,شعر در مورد بی وفایی دوستان,شعری در مورد بی معرفتی دوست,شعر درباره ی بی معرفتی دوست,شعر در مورد بی معرفتی رفیق,اشعار بی وفایی دوستان,شعر بی معرفتی,شعر بی معرفتی رفیق,شعر بی معرفتی یار,شعر بی معرفتی,شعر بی معرفتی دوست,شعر درباره بی معرفتی,شعر در مورد بی معرفتی,شعر راجب بی معرفتی,شعر از بی معرفتی دوست,شعر درباره بی معرفتی دوست,شعر های بی معرفتی دوست,شعر درباره بی معرفتی دوستان,شعر در مورد بی معرفتی دوستان,شعر در مورد بی معرفتی دوست,اشعار بی معرفتی دوست,شعر درمورد بی وفایی دوستان,شعر در مورد بی معرفتی رفیق,شعر درباره بی وفایی رفیق,شعر از بی وفایی رفیق,شعر در مورد بی معرفتی یار,شعر برای بی وفایی یار,شعری درباره بی وفایی یار,شعری در بی وفایی یار,شعری درمورد بی وفایی یار,شعر درباره بی معرفتی,شعر در مورد بی معرفتی,شعر بی معرفتی رفیق,شعر برای بی معرفتی,شعر های بی معرفتی,شعر بی وفایی دوست,شعر بی وفایی دوستان,شعری درباره بی معرفتی,شعری در مورد بی معرفتی,شعری در مورد بی معرفتی,شعر کوتاه در مورد بی معرفتی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد بی معرفتی دوستان برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
تو ای سمبل معرفت!کجایی ؟سلام
این هم رسم توست،دوستی بی کلام
ندیدم کسی ،هیچ مانند تو
یک روز خوب ،یک روز بد…بی مرام
شعر در مورد بی معرفتی دوستان
معرفت در گرانیست به هر کس ندهند
پر طاووس گران است به کرکس ندهند
شعر در مورد بی معرفتی دوست
رفیق بی معرفت ؛ مثل پنجره ی رو به دیوار میمونه
.
.
.
چطوری پنجره؟
شعر درباره بی معرفتی دوستان
رفیق بی معرفت را کمتر گلایه از دشمن نمی دانم
شوم قربان آن دشمن که بویی از معرفت دارد
شعر درباره بی معرفتی دوست
من همان دخترک غم زده ی دیروزم
من همان کودک بی تاب برای بودن
که دلش رادراندوه به زنجیرکشید
وبه اندازه ی دل رنج کشید
وبه اندازه ی بی معرفتی دردکشید
شعر در مورد بی وفایی دوستان
یه زغال برمیدارم دورت خط میکشم و مینویسم:
این بی معرفت دنیای منه !
شعری در مورد بی معرفتی دوست
بهت نمی گم آدم بی معرفتی هستی
چون بی معرفت ها که آدم نیستند
شعر درباره بی وفایی دوستان
عاشقان را عشق فرمان میدهد لوتیان را معرفت …!!
مخلصتیم با معرفت
.
.
.
..
.
.
اداره مبارزه با انسانهای بی معرفت و فاقد درک کافی
شعر در مورد بی معرفتی رفیق
من به جرم با وفایی این چنین تنها شدم
چون ندارم همدمی بازیچه دلها شدم
شعر در مورد بی وفایی رفیق
چه شده؟ ای دل دیوانه هوایش کردی؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی؟
گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی؟
شعر درباره ی بی معرفتی دوست
وقتی برگ های پاییز رو زیر پات له می کنی
یادت باشه روزی بهت نفس هدیه می کردن
بی معرفت
شعر در مورد بی وفایی دوست
به خیال کدامین آرزو ،
صفای با تو بودن را از ما گرفتی ای بی معرفت
شعر در مورد بیوفایی دوست
سلام ای بی وفا ای بی مروت
سلام ای ساز گیتار محبت
سلام کردم نگی تو بی وفایی
وگرنه ما که عاشقیم بی مروت !
شعر در وصف بی معرفتی دوست
خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان
باید از جان گذرد هر که شود عاشقشان
روز اول که سرشتند به گل پیکرشان
سنگی اندر گلشان بود همان شد دلشان
شعر در وصف بی وفایی رفیق
میان دست من و تو هزار فرسنگ است
غریب مانده دلم بی وفا دلم تنگ است
سراغ چشم ترم را چرا نمی گیری
مگر جنس دل نازک تو از سنگ است
شعر بی معرفتی دوستان
طلوع بی شمار معرفت باش
به شهری که رسومش بی وفائیست
سرم سرگرم تصویر تو گشته
به آن حدی که اسمش بی نوائیست
شعر بی معرفتی دوست
حقیقت گم نشده. تکه تکه شده به اسم معرفت،
افتاده دست یه مشت آدم بی معرفت
شعر بی معرفتی دوست
ما عاشق فهم و ادب و معرفتیم
ما خاک قدوم هر چه زیبا صفتیم
از زشتى کردار دگر خسته شدیم
محتاج دو پیمانه مى معرفتیم
شعر درباره بی معرفتی دوستان
یار با ما بی وفایی می کند
بی گناه از من جدایی می کند
شعر در مورد بی معرفتی دوستان
یه زغال برمیدارم دورت خط میکشم و مینویسم:
این بی معرفت دنیای منه !
شعر از بی معرفتی دوست
به سلامتی دوستای بی معرفت
که اگه نبودن نمی شد قدر دوستای با معرفت رو دونست
شعر درباره بی معرفتی دوست
آنقدر مرا از رفتنت نترسان
قرار نیست همیشه بمانیم !
روزی همه رفتنی اند
ماندن به پای کسی معرفت میخواد نه بهانه
شعر های بی معرفتی دوست
هربار که کودکانه دست کسی رو گرفتم گم شده ام !
ترس من از گم شدن نیست ..
ترسم از گرفتن دستی ست
که بی بهانه رهایم کند !
اشعار بی معرفتی دوست
پُشتم را خالی میکنی؛
میمیرم،
نمیافتم …
شعر درمورد بی وفایی دوستان
خدایا کلی بارون فرستادی…
تا لکه ها رو از دلم بشویی…
من که گفتم…
لکه نیست…زخمه!
شعر بی معرفتی رفیق
خیلی سخته…
به خاطر کسی که دوسش داری…
همه چیز رو از سر راهت خط بزنی…!!
بعد بفهمی… خودت تو لیستی بودی که…!
اون به خاطر یکی دیگه… خطت زده..!
شعر در مورد بی معرفتی دوست
هر که مرا دید ، تو را نفرین کرد …
و من حواس خدا را پرت کردم
که مبادا بشنود …!
شعر بی وفایی دوست
خدا قسمت داشتنش را از من گرفت…
گمانم کسی بیشتر از من دعا کرده بود…
شعر بی وفایی دوستان
بیخودی به خودت زحمت نده!
این بَذرهای تنفــر که در دلم می کاری
هرگــــز جوانه نخواهد زد !
شعر در مورد بی وفایی دوست
درد دارد وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم
دیگران یاد عشقشان میفتند
و تو هنوز بی خیالی !
شعر درباره بی وفایی دوستان
وابستگی پیدا کردن به کسی ک متعلق ب تو نیست
یعنی مرگ تدریجی
شعر در مورد بی وفایی دوستان
مرا همینگونه که هستم دوست داشته باش…
نمیتوانی؟؟
من میروم
تو هم برو مجسمه ساز شو
شعری در مورد بی معرفتی دوست
می دانم مدتهاست که ارزان شده ام
چانه می زنم تا به مفت نفروشی ام…
شعر درباره ی بی معرفتی دوست
بیچاره دلم
با دیدنت باز هم لرزید
نمی دانست تو همان بی معرفت دیروزی
بیچاره دل است
عقل ندارد
شعر در مورد بی معرفتی رفیق
بعضی وقت ها
چنان کیشت می کنند
که سال های سال مات می مانی
اشعار بی وفایی دوستان
آخـــــــــــر نفهمیدم حوا میخواستی؟
یا هوا و هوس
شعر بی معرفتی
معرفت جاه و مقام نیست به هر کس ندهند
معرفت راه و مرامیست که به هرکس ندهند
معرفت عشق خدائیست به هر نفس ندهند
معرفت بذر نشکفته عشقیست به نا رس ندهند
شعر بی معرفتی رفیق
یک اتمسفر با تمام لایه های دوست داشتن
تقدیم تو ، که اورست معرفتی !
شعر بی معرفتی یار
من بارها شماره ات را میگیرم
و کسی در گوشم مدام زمزمه میکند :
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است !
و من برایش از تو
از دلتنگی ها
از اشکهای بیصدا
و از بی کسی هایم میگویم …
اما او سر حرفش میماند
لعنت به بخت سیاهم !
شعر بی معرفتی
در قحطی تو
چه دل خوشی دارند !
بیهوده می آیند و می روند
این نفسهای من …
شعر بی معرفتی دوست
به سادگی رفت و به سادگی بخشیدم
حالا مانده ام چگونه بدون او
به سادگی زندگی کنم !
شعر درباره بی معرفتی
این روزها جواب صداقت را با دروغ میدهند !
جواب محبت را با بی محبتی می دهند !
جواب با وفایی را با بی وفایی !
و جواب دوستی را با دشمنی !
چه خوب آرایه “تضاد” را به کار می برند !
شعر در مورد بی معرفتی
عشق من :
نگو بار گران بودیم و رفتیم . . .
نگو نامهربان بودیم و رفتیم . . .
اخه اینها دلیل محکمی نیست . . .
بگو با دیگران بودیم و رفتیم . . .
شعر راجب بی معرفتی
صبرت که تمام شد
نرو
تازه معرفت از آن لحظه شروع میشود
شعر از بی معرفتی دوست
می روی که خوشبخت شوی
و من حال کودکی را دارم
که نخ بادبادکش پاره شده …
مانده برای اوج گرفتنش ذوق کند
یا برای از دست دادنش گریه…!
شعر درباره بی معرفتی دوست
همین چند روز پیش
فکر می کردم
می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم
از همین چند روز پیش
هیچ کس، شبیه تو نیست!
شعر های بی معرفتی دوست
فاجعه
آمدن تو بود
نه رفتنت …
شعر درباره بی معرفتی دوستان
این که هر بار سرت با یکی گرم باشد
دلیل بر ارزش ات نیست
آنقدر بی ارزشی
که خیلیها اندازه تو هستند
شعر در مورد بی معرفتی دوستان
چه داروی تلخی است
وفاداری به خائن
صداقت با دروغگو
و مهربانی با سنگدل
شعر در مورد بی معرفتی دوست
راه ها بی وفا نیستند!
این مسافرانند که گاهی
فراموش می کنند
اولین محل عزیمتشان را
اشعار بی معرفتی دوست
تو که میدانستی با چه اشتیاقی…
خودم را قسمت میکنم
پس چرا …زودتر از تکه تکه شدنم…
جوابم نکردی…
برای خداحافظی …
خیلی دیر بود…
خیلی دیر !!
شعر درمورد بی وفایی دوستان
اندر دل بی وفا غم و ماتم باد
آنرا که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
شعر در مورد بی معرفتی رفیق
به بعضی ها تو بچگی باید شیر سگ میدادنند
که اینقدر بی وفا نشن
شعر درباره بی وفایی رفیق
دلم را مبتلایت کرده بودم
خودم را خاک پایت کرده بودم
ندانستم بی وفا هستی
وگرنه همان اول رهایت کرده بودم
شعر از بی وفایی رفیق
بی معرفتی بود که هر بار زما دید
با این همه باز اهل وفا بود زمستان
شعر در مورد بی معرفتی یار
به یار بی وفا عمری وفا کردم ندانستم
به امّید وفا عمری فنا کردم ندانستم
شعر برای بی وفایی یار
بیا ای بیگدلی با بی وفایان قطع پیمان کن
وفا از بی وفا جستم خطا کردم ندانستم
شعری درباره بی وفایی یار
باور آدمهای ساده را خراب نکن
آدمهای ساده با تو تا ته خط می آیند
و اگر بی معرفتی ببینند قهر نمی کنند
می میرند
مرگ پروانه ها را آیا دیده ای ؟
پروانه ها با یک تلنگر می میرند
شعری در بی وفایی یار
به خاموشی محیط معرفت کن جان گویا را
به جان بی نفس چون ماهیان کن سیر دریا را
شعری درمورد بی وفایی یار
تن بی معرفت نگذاشت دل را سر برون آرد
زمین شور در خود محو سازد تخم قابل را
شعر درباره بی معرفتی
گفتگوی معرفت کم کن که اهل حال را
حجت ناطق به غیر از ترک قیل و قال نیست
شعر در مورد بی معرفتی
هیچ کس را از شراب معرفت لب تر نشد
سر به مهر این باده چون مینا ز ساغر بازگشت
شعر بی معرفتی رفیق
دیده ابلیس اگر می داشت نور معرفت
خاک را از چهره چون خورشید در زر می گرفت
شعر برای بی معرفتی
به هر رهی که روی، می رود به خانه حق
ز هر دری که درآیی، ز معرفت بابی است
شعر های بی معرفتی
مهر زن بر لب چو مینا، معرفت کم خرج کن
از چه رو بنگر به این تنگی دهانت داده اند
شعر بی وفایی دوست
تا شود سیراب ز آب معرفت هر دم گیا
فیض مهرت قطره ای در کشت جان انداخته
شعر بی وفایی دوستان
ای شه حسام الدین حسن می گوی با جانان که من
جان را غلاف معرفت بهر حسامت می کنم
شعری درباره بی معرفتی
در قهر او صد مرحمت در بخل او صد مکرمت
در جهل او صد معرفت در خامشی گویا چو ظن
شعری در مورد بی معرفتی
کی باشد ای گفت زبان من از تو مستغنی شده
با آفتاب معرفت در سایه شاه آمده
شعری در مورد بی معرفتی
به چشم معرفت در راه بین آنگاه سالک شو
که خواب آلوده نتوان یافت عمر جاودانی را
شعر کوتاه در مورد بی معرفتی
جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است
ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار
شعر در مورد بی معرفتی دوستان
تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی
یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی
شعر در مورد بی معرفتی دوست
زان لقمه که صوفی را در معرفت اندازد
یک ذره و صد مستی یک دانه و صد سیمرغ
شعر درباره بی معرفتی دوستان
بی معرفتی بر لب دریای حروفند
چون تشنه بی دلو و رسن بر سر چاهی
شعر درباره بی معرفتی دوست
آنکس که درو معرفتی هست کدامست؟
آنست که با هیچکسش معرفتی نیست
شعر در مورد بی وفایی دوستان
عشق آن روی بلایی و منش می طلبم
هر که را معرفتی هست، بلا نعمت اوست
شعری در مورد بی معرفتی دوست
هر صفتی را دلیل معرفتی هست
روی تو بر قدرت خدای دلایل
شعر درباره بی وفایی دوستان
گر اهل معرفتی دل در آخرت بندی
نه در خرابه دنیا که محنت آبادست
شعر در مورد بی معرفتی رفیق
من که ازین شب صفتی کرده ام
آن صفت از معرفتی کرده ام
شعر در مورد بی وفایی رفیق
معرفتی در گل آدم نماند
اهل دلی در همه عالم نماند
شعر درباره ی بی معرفتی دوست
پرندگان پشت بام را دوست دارم
دانههایی را که هر روز برایشان میریزم
در میان آنها
یک پرندهی بیمعرفت هست
که میدانم روزی به آسمان خواهد رفت
و برنمی گردد
من او را بیشتر دوست دارم