شعر در مورد فحش
شعر در مورد فحش ,شعر در مورد فحشا,شعر در مورد فقر و فحشا,شعر درباره فحش دادن,شعر درباره فحش,شعر درباره فحشا,شعر در مورد فحش دادن,شعر درباره فقر و فحشا,شعر فحش,شعر فحش دار,شعر فحش ترکی,شعر فحشی,شعر فحش به عمر,شعر فحش دادن,شعر فحشا,شعر فحش عاشقانه,شعر فاحش,شعر رپ فحش,شعر های فحش دار,شعر های فحش دار,شعر های فحش دار ترکی,شعر های فحش ترکی,شعر های فحشی,شعر های فحشی ترکی,شعر درباره فحش دادن,شعر در مورد فحش دادن
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد فحش برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
زهر از قبل تو نوشدارو
فحش از دهن تو طیباتست
شعر در مورد فحش
به خدایی که جز بدو سوگند
هست شرک خفی و فحش شنیع
شعر در مورد فحشا
در مزاج بدرگان جز فحش کم دارد اثر
زخم سگرابی لعاب سگ چسان مرهم کنم
شعر در مورد فقر و فحشا
از دو دیوانم به تازی و دری
یک هجا و فحش هرگز کس ندید
شعر درباره فحش دادن
پریرروز به حمام در فقیری را
به فحش و زجر فرو شست خواجه مغرور
شعر درباره فحش
هر که آید در عیادت پیش او
غیر فحش از وی نیامد گفتگو
شعر درباره فحشا
در نصیحت نکته با او بگوی
تا نریزد او ازین فحش آب روی
شعر در مورد فحش دادن
گر فحش می دهد احسنت گو بده
ور تیغ می زند سهلست گو بزن
شعر درباره فقر و فحشا
پاره فحش را که بر تو کنند
نیک تندی و هیچ رام نه ای
شعر فحش
فحش آغازید و دشنام از گزاف
گفت او دیوانگانه زی و قاف
شعر فحش دار
می شنیدم فحش و خر می راندم
رب یسر زیر لب می خواندم
شعر فحش ترکی
گفت نافرجام و فحش و دمدمه
من نتوانم باز گفتن آن همه
شعر فحشی
بیت غزل بر طلب فحش و لهو
بی هنران را بدل آیت است
شعر فحش به عمر
پاک است ز فحش ها زبانم
همچون ز حرام ها ازارم
شعر فحش دادن
در فحش و خرافات عندلیبی
در حجت و آیات گنگ و لالی
شعر فحشا
می باید گفت باز سد فحش
از نکبت که ز نکبت تو
شعر فحش عاشقانه
از منعمان گدا را دیگر چه میتوان خواست
تن داده اند بر فحش داد اینچنین که دارد
شعر فاحش
از شتاب او و فحش اجتهاد
غلغل و تشویش در ترمد فتاد
شعر رپ فحش
ناسزا گفتن از آن دلبر شیرین عجبست
ناسزا گفت که تا جان به سزایی برسد
شعر های فحش دار
به سزا گوهری است خاقانی
چندش از سنگ ناسزا شکنی
شعر های فحش دار
بازبیاید به پر نیم سوز
بازبسوزد چو دل ناسزا
شعر های فحش دار ترکی
به هر جفا که ز خوبان رسد سزاوارم
که بیدلان را بسیار ناسزا گفتم
شعر های فحش ترکی
دامنم پر خون دل گردد ز دست روزگار
کان سزا در دامن هر ناسزا خواهد نهاد
شعر های فحشی
این خرد ناسزا راه ندانست برد
ورنه رخش، هر چه کرد بس بسزا کرده بود
شعر های فحشی ترکی
گردون ناسزا ز شما عذر خواه شد
امروز اگر قبول کنی عذر او سزاست
شعر درباره فحش دادن
گیرم که فطرت تو سزاوار منصفی است
بر هر که دخل حرف کنی ناسزا شنو
شعر در مورد فحش دادن
نانم نداد چرخ ندانم چه موجب است
ای چرخ ناسزا نبدم من سزای نان
شعر در مورد فحش
با در و دشت ساز خاقانی
خانه و خوان ناسزا منگر
شعر در مورد فحشا
ناسزا خواهم شنید از خاص و عام
سرزنش خواهم کشید از مرد و زن
شعر درباره فحش دادن
هر چند که عیبم از قفا می گویند
دشنام و دروغ و ناسزا می گویند
شعر درباره فحش
همواره از تو لطف و خداوندی آمدست
وز ما چنانکه در خور ما فعل ناسزا
شعر درباره فحشا
صبر بر قسمت خدا کردن
به که حاجت به ناسزا بردن
شعر در مورد فحش دادن
یکی ناسزا گفت در وقت جنگ
گریبان دریدند وی را به چنگ
شعر درباره فقر و فحشا
منمای روی خویش بهر ناسزا از آنک
خود را بگرد شهر سمر می کنی مکن
شعر فحش
هرگز ندیده و نشنید این کسی ز من
کردار ناستوده و گفتار ناسزا
شعر فحش دار
از دود شد به دیده آتش جهان سیاه
اینش سزا که کرد سر ناسزا بلند
شعر فحش ترکی
چگونه نسبت درویش به مه کنم صائب؟
مرا زبان چو نگردد به ناسزا گفتن
شعر فحشی
حدیث دونان بر من به ناسزا مشنو
که سخت زور بماندم به طالع از بهتان
شعر فحش به عمر
شرمت ناید ز خویشتن کز من
برگشتی و یار ناسزا کردی
شعر فحش دادن
بودم تو را سزا و تو بودی مرا سزا
ترسم ز نزد من به ناسزا شدی
شعر فحشا
کای سجودم چون وجودم ناسزا
مر بدی را تو نکویی ده جزا
شعر فحش عاشقانه
از من آن آمد که بودم ناسزا
ناسزایم را تو ده حسن الجزا
شعر فاحش
من عاشقان را در تبش بسیار کردم سرزنش
با سینه پرغل و غش بسیار گفتم ناسزا
شعر رپ فحش
گه خیال خوش بود در طنز همچون احتلام
گه خیال بد بود همچون که خواب ناسزا
شعر های فحش دار
بر سرم می زد که دیدی تو سزا
ناسزایم ناسزا نشکیفتم
شعر های فحش دار
تا چند ز ناسزا و دشنام
آن دلداری و آن سزا کو
شعر های فحش دار ترکی
گیتی به مثل مادر است، مادر
از مرد سزاوار ناسزا نیست
شعر های فحش ترکی
کارها را بکشی کرد خرد
بر ره ناسزا نه خرسند است
شعر های فحشی
بنگر و با کس مکن از ناسزا
آنچه نداریش سزاوار خویش
شعر های فحشی ترکی
بس است صاحب اعمال ناسزا بودن
چه احتیاج که کس جاودان بود مقهور
شعر درباره فحش دادن
وگر زین ناسزا دل عار داری
کرم بسیار و دل بسیار داری
شعر در مورد فحش دادن
گر می کشی رهینم وگر می کشی رهی
هر ناسزا که آن ز تو آید سزای ماست
شعر در مورد فحش
مر تو را جایی برد آن موج دریا در فنا
دررباید جانت را او از سزا و ناسزا
شعر در مورد فحشا
نی که هر شب روان تو ز تنت می شود جدا
به میان روان تو صفتی هست ناسزا
شعر در مورد فقر و فحشا
می گزیدی صادقان را تا چو رحمت مست شد
از گزافه بر سزا و ناسزا می ریختی
شعر درباره فحش دادن
گر رایت از مدیح شناسایی است و بس
خود را شناس تا نکنی مدح ناسزا
شعر درباره فحش
خدایگانا گویند حاسدی گفتست
که ناسزا سخنی سر ز دست از چاکر
شعر درباره فحشا
نظر نکردن و از خشم روی تابیدن
غضب نمودن و بی وجه ناسزا گفتن
شعر در مورد فحش دادن
اینش سزا نبود دل حق گزار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید
شعر درباره فقر و فحشا
ای پار دوست بوده و امسال آشنا
وی از سزا بریده و بگزیده ناسزا
شعر فحش
حسن یوسف را حسد بردند مشتی ناسپاس
قول احمد را خطا خواندند جمعی ناسزا
شعر فحش دار
هیچ نکرده گناه تا کی باشم به گوی
خسته هر ناحفاظ بسته هر ناسزا
شعر فحش ترکی
لب به گفتار ناسزا مگشای
ناسزا را به ناسزا مزدای
شعر فحشی
کار خود را ناسزا نکند رها
مردمی نکند بجای ناسزا
شعر فحش به عمر
گر هیچ ناسزا را خدمت کنم بدانک
هستم سزای هر چه در آفاق ناسزا
شعر فحش دادن
به سزا گوهری است خاقانی
چندش از سنگ ناسزا شکنی
شعر فحشا
با وصل به خشم گفت آری
گر من نکشم تو ناسزا را
شعر فحش عاشقانه
به ناسزا چه برم بیش ازین مدایح خویش
سزای مدح تویی وتراست مدح سزا
شعر فاحش
گیرم که فطرت تو سزاوار منصفی است
بر هر که دخل حرف کنی ناسزا شنو
شعر رپ فحش
همه کس خوش بود به ساز و سزا
تو به ساز و به ناسزا خوش باش